سرخ چون رنگ جوانی
رنگ شادی ،
رنگ شوق
آسمان ، تا بیکران های افق در آتش است .
لابه لای لاله زاران شفق ،
اشک خورشید است ؟
یا خون شقایق ؟
سرخ سرخ
شعله ها تند و بلند و سرکش است
لحظه هایی سرخ ، پنداری که نیست
هیچ جز آتش به گیتی گوهری !
ساعتی دیگر نمی بینی به جای
زان همه آتش به جز خاکستری
این گذشت حسرت آمیز زمان
ضربه ها می آورد بر من فرود
گر نگاهم ساکت و خاکستری ست
جای آتش ، دود در او هست ! دود
آفتابی می کند در من غروب
شعله هایی می شود در من خموش
سرخ هایی می شود در من کبود . . .
فریدون مشیری
مادرم صبحی می گفت : موسم دلگیری است
من به او گفتم : زندگانی سیبی است ‚ گاز باید زد با پوست ... سهراب سپهری
...
میدونی که جسارت گفتن کلمه ها رو نداری...
اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری یا جمله ای مثل:
چیزی شده؟؟!!!
اونجاست که بغضت رو با لیوان سکوت سر میکشی و با لبخندی سرد میگی:
نه،هیچی
. . .
جالب بود ممنون
همکار عزیز
سلام و صبحتون به خیر ،
برای شما و خونواده ی عزیزتون ، سلامتی ، سربلندی و خوشبختی آرزو می کنم.
راستش از دیروز تصمیم گرفتم، تا باز شدن مدرسه ها ، فقط روزی یه پست بزارم.
پست امروز رو هم اختصاص دادم به محک ، محک رو می شناسید؟
اگه دوست داشتید سری به ما بزنید.
ممنون از لطفتون و خدا نگهدار
سلام همکار عزیز
ممنون که یاد آوری کردید
انشاءالله خدا به این بی گناهان بخصوص پدر ومادرهای نگرانشان رحم کند و همه ی آن هارا شفا عنایت فرماید
سلام همکار بزرگوارم
خیلی زیبا بود.
سربلند باشید همیشه،منو از تجربیات مفیدتون بی نصیب نگذارید
سلام علیکم :
خواهش می کنم شما استاد بنده هستید
سلام همکار گرامی
صادق که اساس دین ازاو شد معمور / بودند ملایک پی امرش مامور
آخر ز جفا، ناصر احکام خدا / مسموم شد از ظلم و جفای منصور
[گل]