تسلیت

گفت : در میزنند مهمان است

گفت : آیا صدای سلمان است؟

این صدا نه ،صدای طوفان است

مزن این خانه ی مسلمان است


مادرم رفت پشت در ، اما


گفت : آرام ما خدا داریم

ما کجا کار با شما داریم

و اگر روضه ای به پا داریم

پدرم رفته ما عزاداریم


پشت در سوخت بال و پر ، اما


آسمان را به رسیمان بردند

آسمان را کشان کشان بردند

مادرم داد زد بمان ، بردند


بازوی مادرم سپر ، اما


بین آن کوچه چند بار افتاد

اشک از چشمان یاس افتاد

پدرم در دلش شرار افتاد

تا نگاهش به ذوالفقار افتاد


گفت : یک روز یک نفر اما ...

شاعر: سید حمید رضا برقعی


تبریک

باسلام وعرض تبریک سال نو به شما همکاران فرهیخته وشما عزیزان دانش آموز :

امیدوارم که سالی سرشارازموفیت و پیروزی داشته باشید .