خنده در اسلام

نگاه اسلام به خوش خلقی در مزاح و خنده

یکی دیگر از موضوعات مرتبط با حسن خلق، بحث مزاح است. باید دانست که مزاح و شوخی در حدّی که موجب زدودن غم و اندوه و شاد کردن مؤمن باشد و به گناه و افراط و جسارت و سخنان زشت و دور از ادب کشیده نشود، عملی پسندیده است. آنچه در این باره از پیشوایان دین به ما رسیده، در همین محدوده است. پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: "اِنّی لَاَمْزَحُ وَ لا اَقوُلُ اِلّا حَقّاً" (مجموعة ورام (تنبیه الخواطر)، ج‏1، ص: 111) من شوخی می کنم، ولی جز سخن حق نمی گویم. 
شخصی به نام یونس شیبانی می گوید: حضرت صادق ـ علیه السلام ـ از من پرسید: مزاح شما با یکدیگر چگونه است؟ عرض کردم بسیار اندک! حضرت فرمود: "این گونه نباشید، چراکه مزاح کردن از حسن خلق است و تو می توانی به وسیله آن برادر دینی ات را شادمان کنی. پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ نیز با افراد شوخی می کرد و منظورش شادکردن آنان بود. " 
براساس هدف و فرجام زندگى، شادى و نشاط از دیدگاه اسلام داراى حد و مرز مى‏باشد. محتوا و قالب شادى و نشاط و عوامل آن نباید با روح توحیدى و انسانى که دین اسلام مطرح کرده است، در تضاد و تنافى باشد؛ زیرا هر پدیده‏اى که انسان را از آرمان و غایت اصلى خویش دور سازد، به هیچ وجه مقبول اسلام نخواهد بود. 
بنابراین پدیده شادى و نشاط و عوامل آن به عنوان یک نیاز اساسى و ضرورى تا حدى روا و مجاز مى‏باشد که علاوه بر آن که مانع نیل انسان به هدف اصلى‏اش نگردد، بلکه در رسیدن به آن مددکار وى باشد؛ از این رو بسیارى از اندیشمندان مسلمان معتقدند: از آن جا که انسان در انجام هر رفتار ارادى، انگیزه و هدفى را پى‏مى‏گیرد شادى و نشاط به عنوان یک رفتار، از این قاعده مستثنا نبوده، هدف و انگیزه‏اى در آن دنبال مى‏شود. (اخلاق اسلامى، ص‏98-99؛ اخلاق الهى، ج‏5، ص‏238) 
در این پدیده، اگر انگیزه و هدف، حق و در راستاى هدف اصلى زندگى آدمى باشد، این پدیده حق، مفید و سودمند خواهد بود و اگر انگیزه و هدف باطل در آن نهفته باشد و در برابر هدف اساسى زندگى انسان باشد، این پدیده، باطل و مضر خواهد بود؛ بنابراین مى‏توان مرز شادى و نشاط را انگیزه و هدف آن دانست. 
مزاح و شوخى که یکى از عوامل برجسته شادى است، اگر به سبک‏سرى، بى‏شرمى و گستاخى بیامیزد، "هزل" نامیده مى‏شود که در اسلام مطرود است و اگر به تحقیر و بدگویى و ناسزا آمیخته گردد، آن را "هجو" مى‏خوانند و این نیز در اسلام نهى شده است‏یکى از صحابیان از رسول خدا پرسید: "آیا اگر با دوستان خود شوخى کنیم و بخندیم، اشکالى دارد؟ حضرت فرمود: اگر سخن ناشایستى در میان نباشد، اشکالى ندارد (کافى، ج‏2، ص‏663 ن تحف‏العقول، ص‏323). 
و اگر شوخى از حد خارج شود و به بیهودگى یا زیاده‏روى بینجامد، باز از نظر اسلام عملى ناپسند خواهد بود؛ همان طور که امیرمؤمنان على (ع) مى‏فرماید: "هر کس بسیار شوخى کند، وقار و سنگینى او کم مى‏شود". (غررالحکم، ص‏222). 
امام صادق (ع) مى‏فرماید: "زیاد شوخى کردن، آبرو را مى‏برد". (کافى، ج‏2، ص‏665). 

خوش خلقی و خنده
خنده و تبسم که از عوامل دیگر نشاط و شادى است، باید صادقانه بوده، شخصیت آدمى را لکه‏دار نسازد. خنده از نظر اسلام، آن گاه مؤثر و مفید ا ست که به شخصیت دیگران لطمه وارد نیاورد. خنده، با انگیزه آزردن، اهانت و تحقیر دیگرى، حکم حرمت آزار شخص مؤمن را دارد و به شدت نکوهید شده و حرام است. وقتى براى مؤمن، احترامى برتر از کعبه را بر شمرده‏اند، به خوبى روشن مى‏شود که اهانت و تحقیر او، چه اندازه نکوهیده است. (اخلاق الهى، ج‏5، ص‏256-257). 
قالب‏هاى نشاط و شادى و عوامل آن نیز باید در شأن مقام انسان و آرمان‏هاى والاى او باشد؛ زیرا گاهى محتوایى مفید، در قالبى نامناسب نتیجه اثرگذارى را معکوس خواهد کرد و به همین دلیل در روایات، "قهقهه" از شیطان تلقى شده (‏کافى، ج‏2، ص‏664). و "تبسم" بهترین خنده دانسته شده است. (غررالحکم، ص‏222). زمان و مکان نشاط و شادى نیز باید با آن متناسب باشد؛ زیرا اگر این تناسب برقرار نباشد، بسیار ناپسند و زشت خواهد بود. مزاح و بذله‏گویى در مراسم سوگوارى و مکان‏هاى مقدس ناپسند است (‏اخلاق الهى، ج‏5، ص‏258-259). و در خصوص مکان و زمان خنده از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است: "کسى که بر جنازه‏اى بخندد، خداوند در روز قیامت پیش چشم همه، به او اهانت مى‏کند و دعایش اجابت نمى‏شود و کسى که در گورستان بخندد، باز مى‏گردد، در حالیکه سختى بزرگى همانند کوه اُحد، براى اوست". (همان). 
از آن چه در این فراز گفته شد، مشخص مى‏گردد که پاره‏اى از روایات که به صورت مطلق یا مقید، شادى و عوامل آن را نکوهش کرده‏اند، ناظر به شادى، نشاط و عواملى است که از مرز و حدود شادى خوشایند از دیدگاه اسلام پا فراتر نهاده‏اند به افراط و تفریط در غلتیده‏اند. اسلام اصل شادى و عوامل آن را ناپسند نشمرده است، بلکه آن را تأیید و توصیه کرده است. 

تسلیت

گفت : در میزنند مهمان است

گفت : آیا صدای سلمان است؟

این صدا نه ،صدای طوفان است

مزن این خانه ی مسلمان است


مادرم رفت پشت در ، اما


گفت : آرام ما خدا داریم

ما کجا کار با شما داریم

و اگر روضه ای به پا داریم

پدرم رفته ما عزاداریم


پشت در سوخت بال و پر ، اما


آسمان را به رسیمان بردند

آسمان را کشان کشان بردند

مادرم داد زد بمان ، بردند


بازوی مادرم سپر ، اما


بین آن کوچه چند بار افتاد

اشک از چشمان یاس افتاد

پدرم در دلش شرار افتاد

تا نگاهش به ذوالفقار افتاد


گفت : یک روز یک نفر اما ...

شاعر: سید حمید رضا برقعی


تبریک

باسلام وعرض تبریک سال نو به شما همکاران فرهیخته وشما عزیزان دانش آموز :

امیدوارم که سالی سرشارازموفیت و پیروزی داشته باشید .

آزمون ریاضی

آزمون ریاضی  کلاس اول  بهمن ماه


دانلود