مدح پیامبر (ص)

خواجهٔ دنیا و دین گنج وفا

صدر و بدر هر دو عالم مصطفی

آفتاب شرع و دریای یقین

نور عالم رحمة للعالمین

جان پاکان خاک جان پاک او

جان رها کن آفرینش خاک او

خواجهٔ کونین و سلطان همه

آفتاب جان و ایمان همه

صاحب معراج و صدر کاینات

سایهٔ حق خواجهٔ خورشید ذات

هر دو عالم بستهٔ فتراک او

عرش و کرسی قبله کرده خاک او

پیشوای این جهان و آن جهان

مقتدای آشکارا و نهان

مهترین و بهترین انبیا

رهنمای اصفیا و اولیا


هر دو گیتی از وجودش نام یافت

عرش نیز از نام او آرام یافت

همچو شبنم آمدند از بحر جود

خلق عالم بر طفیلش در وجود



کیست کو نه تشنهٔ دیدار اوست

تا به چوب و سنگ غرق کار اوست

چون به منبر برشد آن دریای نور

نالهٔ حنانه می‌شد دور دور

آسمان بی‌ستون پر نور شد

و آن ستون از فرقتش رنجور شد



انبیا در وصف تو حیران شده

سرشناسان نیز سرگردان شده